گوته
یادبود دیالوگ تلویحی گوته و حافظ در دیوان غربی-شرقی گوته، واقع در شهر وایمار آلمان
گوته ادیب تابغه آلمانی، «دیوان غربی-شرقی» خود را تحت تأثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آنها میتوان به دو شعر زیر اشاره کرد:
حافظا، در غزلهایت میشنوم
که شاعران را بزرگ داشتهای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت میدهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگداشتِ اوست.[1]
و همچنین:
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتییی پُر شتاب و خروشان
به پهنهٔ پُر موج دریا در میآید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزابها میزند.
آن و دمی است که اقیانوس درهماش بشکند.
ولی این تختهبند پوده همچنان به پیش میراند.
در غزلهای سبکخیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوهوار آتش نیز.
و گدازهها مرا در خود غرق میکنند.
با این همه خیالی نیز درونم را میآکند
و شجاعتام میبخشد.
مگر نه آنکه من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیدهام![2]
باشد اگر این دنیا در هم شکند
حافظ، از شور به همچشمی تو میبالم
در بد و خوب شریکیم و وفادار و سهیم
توأمانیم و ز یک گوهر و همزاد همیم
چون تو خواهم ره دل پویم و نوشم می ناب
هم کنم فخر بر این زندگی شعر و شراب
شو کنون با شرر آتش خود نغمهسرا!
گر چه پیری، دل پرشور و جوانیست ترا
نیچه
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نامآور آلمان، فریدریش نیچه، نیز در پارهنوشتهای خود شعری را با نام «به حافظ، پرسش یک آبنوش» به او تقدیم کردهاست:[3]
میخانهای که تو برای خویش
پیافکندهای
فراختر از هر خانهای است
جهان از سر کشیدن مییی
که تو در اندرون آن میاندازی،
ناتوان است.
پرندهای، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی
تو همهای، تو هیچی
میخانهای، مییی
ققنوسی، کوهی و موشی،
در خود فرومیروی ابدی،
از خود میپروازی ابدی،
رخشندگی همهٔ ژرفاها،
و مستی همهٔ مستانی
- تو و شراب؟[4]
حافظ در جهان عرب
پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظشناسی داشتند. اولین پژوهشگر عربی که کتاب دربارهٔ حافظ نوشت ابراهیم امین الشواربی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل فی ایران نگاشت و در آن به حافظ، اندیشههای حافظ و شعرهای او پرداخت.[5] الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به عربی ترجمه کرد.
یوسف المفقود فی اوطانه لا تحزنن
عائدٌ یوماً الی کنعانهِ لاتحزنن
بیت الاحزان تراهُ عنقریب روضةً
یضحک الورد علی بنیانه لا تحزنن
هذه الافلاک إن دارت علی غیر المنی
لایدومُ الدهرُ فی حدثانه لا تحزنن
لست تدری الغیب فی أسراره لا تیأسنْ
کم وراء الستر من أفنانهِ لا تحزنن
یا فؤادی إن یسلْ بالکونِ طوفانُ الفنا
فلکُ نوح لکَ فی طوفانه لا تحزنن
منزلٌ جدّ مخوف ومرادٌ شاحطٌ
لم یدم فجّ علی رکبانه لا تحزنن
(حافظ) ما دمتَ بالفقر ولیلٌ مظلمٌ
فی دعاء الله أو قرآنه لا تحزنن[6]
ترجمههای دیوان حافظ
تا کنون، شعر حافظ به دهها زبان در تمامی دنیا ترجمه شدهاست. ازجمله قدیمیترین این ترجمهها میتوان موارد زیر را برشمرد:[۳۴]
۱. تاریخ: ۱۶۸۰ م، نویسنده: F. Meninski، نام و نوع اثر: Linguarum Orientalium اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی… - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: وین
۲. تاریخ: ۱۷۶۷ م، نویسنده: T. Hyde، نام و نوع اثر: Syntagma dissertationum اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی… - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: آکسفورد
۳. تاریخ: ۱۷۷۱ م، نویسنده: de Reviski، نام و نوع اثر: Specimen poeseos Persicae شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: ذکر نشده
۴. تاریخ: ۱۷۷۴ م، نویسنده: J. Richardson، نام و نوع اثر: Specimen, Persian Poetry شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به انگلیسی ترجمه شد، محل انتشار: لندن
منبع:
1.دیوان غربی - شرقی، یوهان ولفگانگ فون گوته، محمود حدادی، نشر بازتابنگار، شابک: ۰-۱-۹۲۸۳۱-۹۶۴
2.نیچه و ایران، داریوش آشوری، فلسفه نو، ۱۴ تیر ۱۳۹۲
3.اکنون میان دو هیچ/مجموعه اشعار نیچه، فریدریش ویلهلم نیچه، علی عبداللهی، نشر جامی، شابک: ۳-۱۱-۷۴۶۸-۹۶۴
4.[آیینه وند]. «حافظ الشیرازی فی کتابات الباحثین العرب» (عربی) (وبگاه). انتشارات سوره مهر. بازبینیشده در ۴ اکتبر ۲۰۱۱.
5.عزام، عبد الوهاب. الأوابد. قاهره: دارالفکرالعربی، ۱۹۴۲. ۱۴۸.
Wilberforce Clarke, The Divan-I- Hafiz6 صفحه xviii