لینک های پیشنهادی

  • مطالب خود را منتخب کنید!
  • کسب درآمد از وبلاگ
  • تغییر متن وبلاگ خود در گوگل

تو بهجت دل مولایی!..

07 اسفند 1397 توسط دهسنگی

قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر
به آب و تاب کنم وصف آیه‌ی تطهیر

تو کیستی که همه قاصرند از درکت
چگونه می‌شود آخر تورا کنم تفسیر

مقابل قدمت جبرییل زانو زد
ز بس جلالیت ذات توست عالم گیر

به پیشگاه شما از خدا پیام رسید
سلام حضرت کوثر… سلام خیر کثیر

قسم به لوح و قلم گر اراده فرمایید
به باب میل شما می‌خورد رقم تقدیر

میان خانه نشستید و ذکر می‌گویید
تمام ارض و سماوات غرق این تکبیر

تمام خلق تو را در نقاب و دیده و بس
فقط خدا رخ تو بی حجاب دیده و بس

زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی
کجا به کوتهَی فکر ما خطور کنی

اگر قنوت بگیری میان سجاده
تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی

کلیم خانه‌ی حیدر! به یک دعای سحر
سرای کوچک خانه شبیه طور کنی

تو بهجت دل مولایی و به یک لبخند
وجود خسته‌ی او را پر از سرور کنی

فضای کوچه پر از عطر سیب می‌گردد
ز. هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی

تو روح عاطفه ایی… گرچه من گنه کارم
مرا مباد ز. خود لحظه‌ای تو دور کنی

غبار راهم و تو سایه‌ی سرم هستی
چه غم به روز قیامت تو مادرم هستی

دگر زمان سرور پیامبر آمد
که گاه زخم زبان قریش سر آمد

تو همزبان خدیجه شدی میان رحم
که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد

برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود…
ز. دیده‌های پر از مهر او گوهر آمد

شمیم سیب بهشت از حجاز می‌آید
نگار ماست غریبانه از سفر آمد

خدا برای علی خلق کرده است تو را
برای شیر خدا بهترین سپر آمد

تمام فخر علی شوهری فاطمه است
خبر دهید به حیدر که همسفر آمد

به روی شانه‌ی تو بیرق علی برپاست
علی که فاطمه دارد همیشه پابرجاست

خدا به وسعت عرشش تو را معظم کرد
کنیز خویش صدا کرده و مکرم کرد

صدای هر تپش قلب توست ذکر علی
به این صدا همه‌ی ذکر‌ها منظم کرد

میان عرصه‌ی محشر شفاعت همه را
به گوشه ایی ز. نخ چادر تو محکم کرد

سپس گشود مسیر ورود جنت را
گروه فاطمیون بر همه مقدم کرد

چکیده‌ی جلوات تو و علی روزی
حسین گشت و به پا بیرق محرم کرد

برای اینکه بماند همیشه جلوه‌ی تو
میان قامت زینب. تو را مجسم کرد

به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی
که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد

میان آن در و دیوار. خونِ تازه نشست
بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست

شاعر:قاسم نعمتی

 نظر دهید »

سلام مادرم!

05 اسفند 1397 توسط دهسنگی




 نظر دهید »

سدمعبر جلوی مادر آبستن ..نه!

04 اسفند 1397 توسط دهسنگی


بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد

یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد

روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا

تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد

به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه

تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد

آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی

که علی مانده برایِ تو چه کاری بکُنَد

بعدِ نُه سال چه گفتی که علی غمگین است؟!

چه سبب شد که علی فکر عَماری بکُنَد

 

خط بکش دور ِ سفر را و بمان پیش علی

بنْگَر این دیده یِ تر را و بمان پیش علی

 

صحبت از هرچه که خواهی بکن از رفتن نَه

پیش ِ چشم ِ نگرانِ همه جان کندن نَه

گفته ام تا بنویسند سر ِ کوچه دگر

سَدِّ معبر جلویِ مادر ِ آبستن نَه

چند روز است که دلشوره به زینب دادی

پنج سالش شده پس پیرُهن آوردن نَه

بین ِ گودال زمانی که حسین افتاده

تو سراسیمه بیا و بگو از گردَن نَه…

چکمه و سینه و زخم ِ پسر زهرا نَه

تبر و ساقه یِ خشکیده یِ یک گلشن نَه

 

قتلوکَ ، ذبحوکَ ، پسر ِ بی کفنم

عرفوکَ ، فضلوکَ ، شهِ خونین دهنم

حسین قربانچه

 نظر دهید »

چه ام ابیهایی!..

04 اسفند 1397 توسط دهسنگی

                  دریایی و دل دادی یک روز به دریایی
                  این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی

                  هم صاحب آبی تو، هم روح حجابی تو
                 هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی

                شیدای شکوه تو تنها دل حیدر نیست
                عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی

                از نور تو یا کوثر! ـ. تا کور شود ابترـ
                دارد دل پیغمبر چه ام ابیهایی!

                مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه
                منصوره و مستوره، به به! که چه اسمایی

               معصومه‌ای و عصمت از نام تو می‌جوشد
               هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی

              باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت
              حالا که زمین دارد انسیه حورایی

              آن روز چرا محشر نامش نشود؟ آخر
              آن روز تو می‌آیی‌ای جلوه‌ی زیبایی!

              هم دختر طا‌هایی هم همسر مولایی
              قدر تو، ولی این نیست، اینست که زهرایی

              گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم
              هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی

              در خواندن تو سوزی است، با ما تو بخوان مادر!
             “ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

                 شاعر:قاسم صرافان

 نظر دهید »

این مادر عباس(ع) همان ام بنین(س)است!..

29 بهمن 1397 توسط دهسنگی

گویند فقیری به مدینه به دلی زار

امد به در خانه‌ی عباس علمدار

زد بوسه بر ان درگه و استاد مؤدب

گفتا به ادب با پسر حیدر کرار

کی صاحب این خانه یکی مرد فقیرم

بیمار و تهیدست و گرفتار و دل افکار

هر سال در این فصل از این خانه گرفتم

بر خرجی یکساله‌ی خود هدیه‌ی بسیار

گفتا به زنان ام بنین مادر عباس

با سوز دل سوخته و دیده‌ی خون بار

کز زیور و زر هر چه که دارید بیارید

بخشید بر این مرد فقیر از ره ایثار

خود سائل هر ساله‌ی عباس من است این

عباس دل ازرده شود گر برود زار

دادند بدو زیور و زر هر چه که می‌بود

از لطف و کرم عترت پیغمبر مختار

سائل که نگاهش به زر و سیم بیفتاد

بگذاشت ز غم چهره به دیوار

گفتند همه هستی این خانه همین بود‌

ای مرد عرب اشک میفشان تو به رخسار

آن سائل دلباخته چنین گفت:

کی در همه جا بوده به خیل ضعفا یار

بر من در این خانه گدائیست بهانه

من عاشق عباسم، نه عاشق دینار

من امده ام بازوی عباس ببوسم

من در پی گل روی نهادم سوی گلزار

هر سال زدم بوسه بر ان دست مبارک

هر بار شدم محو رخ صاحب این دار

یک لحظه بگوئید که عباس بیاید

باشد که برم فیض از ان چهره دگر بار

ناگاه زنان شیونشان رفت به گردون

گفتند: فروبند لب‌ای مرد گرفتار‌

ای عاشق دلسوخته‌ای محو رخ دوست‌

ای سائل دلباخته،‌ای طالب دیدار

دستی که زدی بوسه جدا گشت ز. پیکر

ماهی که تو دیدی به زمینگشت نگونسار

ان دست کزو خرجی یکساله گرفتی

شد قطع ز. تیغ ستم دشمن خونخوار

سر بر سر نی، دست جدا، تن به روی خاک

لب تشنه، جگر سوخته، دل شعله‌ای از نار

این طایفه هستند در این خانه سیه پوش

این خانه بود در غم عباس عزادار

این مادر پیری که قدش گشته خمیده

سر تا به قدم سوخته، چون شمع شب تار

این مادر دلسوخته‌ی چهار شهید است

گردیده دو تا قامتش از ماتم آن چهار

این مادر عباس همان ام بنین است

دادند بنینش همه جان در ره دادار

سوگند به ان مادر و ان چهار شهیدش

بگذر ز گناه همه‌ای خالق غفار

نویسنده:غلامرضا سازگار

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9

می نویسم به یاد شهید آوینی

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 30 اردیبهشت 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مطالب نویسندگی
  • احادیث پژوهش
  • تحقیقاتی
    • پرسش و پاسخ
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • آموزشی
  • گزارش
  • دانستنی
  • معرفی اساتید راهنما
  • هفته سلامت
  • تلنگری
  • روز جانباز
  • ویژه نامه
  • اخبار
  • چکیده ونتیجه
  • قرآنی
  • قلم زنی
  • درس هایی از کربلا
  • اربعین حسینی
  • شعر
  • جذاب
  • فرهنگی اجتماعی
  • امام زمان(عج)
  • نهج البلاغه
  • پلاسکو
  • دهه مبارک فجر
  • سیاسی
  • دهه فاطمیه
  • مقام معظم رهبری
  • پاسخ به شبهات
  • طب سنتی
  • حجاب
  • معرفی کتاب
  • ماه رمضان
  • ماه رمضان
  • صحیفیه سجادیه
  • صحیفه سجادیه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آیتم ها

  • مگه تاحالا مامانو دیدی؟
  • فرقه فعال یمانی
  • نقش موثر طلاب در فضای مجازی
  • کرسی آزاد اندیشی ازدواج دیر هنگام آری یاخیر؟
  • رهبر انقلاب در پیام به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
  • پای درس استاد
  • کتاب آیت الله مصباح (رضوان الله تعالی علیه )
  • کتاب شاید پیش از اذان صبح
  • ✍️ تعابیر خواندنی رهبر معظم انقلاب درباره مصباح انقلاب
  • بلای چه کسی اندک است

خبرنامه!

جستجو

  • تماس