کربلا آرامگاه نیست،مدرسه ودانشگاه است!
کربلا را نمی توان یک آرامگاه خواند ، زیرا به مدرسه و دانشگاه شبیه تر است. اندیشه خفتگان در آن سرزمین خود یک مکتب است. انسان های آزاد مرد از ثارالله می آموزند که برای یافتن عزت،سکوت و سازش معنا ندارد، و باید قیام نمود.شیعه به برکت نعمت ولایت از این معنا برخوردار است. شیعیان برای یافتن عزت واقعی با دیدن تابلوی سرخ عاشورا جان می گیرد و جوانه اش در پرتو، و گرمای شمس کربلا سبز می شود. و با دیدن تابلوی سبز انتظار،جوانه ی سر سبزش را در پرتوی خورشید،پشت ابر شکوفا و زنده نگه می دارد. روز عاشورا صحنه ی اوج غیرت مندی امام حسین«ع» و حسینیان است. وقتی دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند. ابن زیاد ملعون، پیشنهاد تسلیم شدن را می دهد، تربیت شده ی مکتب وحی، امام حسین«ع» می فرمایند:آگاه باشید که این فرزند خوانده «ابن زیاد» مرا میان دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و ” هیهات من ذلت ” که ما زیر بار ذلت رویم ، زیرا خداوند و پیامبرش و مومنان از این که ما زیرذلت رویم ابا دارند، و دامن های پاک و انسان های پاک دامن و مغز های با غیرت و نفوس با شرافت روا نمی دارند که افراد لئیم و پست را بر انسان های کریم و نیک منشان مقدم داریم.آری کسی که معلمش رسول خدا «ص» و قرآن کتاب درسی اش است، هرگز تن به ذلت و خواری نمی دهد .
منبع:اقتدار حسینی،صفحه 50،نویسنده جمعی از نویسندگان،محل نشر مرکز نشر مجمع جهانی اهلبیت«ع» با نشر شاهد.