اگر نبودی نبض زمان نمی تپید!
بسمه تعالی
سلام ای مادر مهربانی! ای محور ایثار و اولین علت خلق! ای مادر رسالت و همتای ولایت!شاخه هایت پربار که گل کردی بر زیباترین مولود هستی؛ ای مولود آستانه عفت و ایمان! ای مولود زیبای خدیجه!
سلام برتو که یادگار نبوت و گل گلزار امامتی!… سلام برتو ای نگین آفرینش!
فاطمه جان! نامتان که می آید، آفتاب شرمنده می شود از نور وجودتان و زمین بر خود می بالد که چون شمایی در آغوشش زندگی نه! که بندگی کرده است!
بانو! نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی!((ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان!))
مادر اگر نبودی نبض زمان نمی تپید و زمین اهلش را می بلعید!
اگر نبودی:
حسن(ع) را صبر و وقار، حسین(ع) را، شور وقرار، سجاد(ع) را، صحیفه راز، باقر(ع) را، علم و حلم، صادق(ع) را، صداقت گفتار، کاظم(ع) را کظم غیظ، نبود!
رضا(ع) راضی به رضا نبود و هرگز آهویی ضمانت نمی شد!
ابرجود و کرم جواد(ع) نمی بارید و کوکب فضل و هدایت هادی(ع) نمی درخشید!
و اگر از بیم تو نبود، هیچ سپاهی برگرد عسگری (ع) حلقه نمی زد!
باری، اگر شما نبودید؛ مهدی هم نبود، و اگر مهدی نبود، چه میشد؟!
اگر مهدی نبود، مهد عالم، نمی جنبید،کودک روح نمی بالید، ویعقوب انتظار در التهاب دیدار یوسف زمان می سوخت!
او می آید و حاصل اشک های تو به ثمر می رسد و درخت اسلام به بار می نشیند. او زخم های تو را التیام خواهد داد و مروارید اشک را، از گلبرگ گونه هایت خواهد گرفت.
وقتی به تو میاندیشم، از دستهای تهی خویش شرمسار میشوم و بغضی که هر از گاهی میهمان گلوی خشک و گرفتهام است، آرامآرام میشکند و بر پهنای صورت گنهکارم میلغزد و جاری میشود.
و برای هزارمین بار می گویم: شرمنده ام خانم که مدام شرمنده ام!
شرمنده ام از پهلوی زخمیتان!شرمنده ام از گریه های دختر کوچکتان! شرمنده ام از تنهایی تنهاترین امام که هزار و اندی سال تنهاست!…
پس با همین اشک ها به نام یگانه عالم و به یاد شما که نگین آفرینش تمام بانوان عالمید، مینگارم باشد که قبول آید و در نظر افتد.
دلنوشته فاطمه بهیار