اینطوری ازمردم دورمیشم!!!!
16 اردیبهشت 1398 توسط دهسنگی
اوایل انقلاب بود.ابراهیم درکمیته مشغول فعالیت بود. حیطه فعالیت کمیته ها بسیار گسترده بود. مردم دربیشتر مشکلات به کمیته ها مراجعه میکردند . من به کمیته ای که ابراهیم درآنجامشغول بودرفتم. چنداتاق کنارهم بود. درهراتاق یک میزقرارداشت ویکی ازنیروهای کمیته پشت میز جوابگوی مردم بود.
وارداتاق ابراهیم شدم. برخلاف دیگراتاق ها میزکارپشت سرش بودوصندلی جلوی میزقرارداشت!!!!!!!!!
صندلی مراجعین هم جلوی صندلی ابراهم بود. پرسیدم:« اینجاچرافرق داره؟؟؟»
گفت:« پشت میزکه نشستم احساس غروربهم دست داد.گفتم اینطوری ازمردم دورمیشم. براهمین صندلی خودموآوردم اینطرف تابه مردم نزدیک ترباشم.»
منبع: سلام برابراهیم2/ص230
گردآورنده: فاطمه نیلبرگی.