بچه در میان آتش مشغول بازی کردن است!
روزی واعظی بالای منبر، مردم را نصیحت می کرد و تشویق به نماز اول وقت می نمود و می گفت:«ای مردم! نماز اول وقت را بر کارهای دنیایی خود مقدم بدارید زیرا هر زن و مردی که مواظبت بر نماز اول وقت کند و آن را بر همه کار های خود مقدم بدارد قلبش نورانی می شود و خداوند امور دنیا و آخرت او را کفایت می کند. و کار های او را اصلاح و او را از شر نگاه می دارد.»
زنی پاکدل، پای منبر حرف های او را می شنید. پس از آن تصمیم گرفت که همیشه نماز اول وقت بخواند و کار های مربوط به دنیا را بعد از آن انجام دهد. روزی برای پختن نان، خمیر کرده و تنور را روشن نموده بود. در همین موقعف کودک او هم شروع به گریه کرد و از طرف دیگر، صدای اذان هم بلند شد.آن زن با خود گفت: مرا سه کار ضروری پیش آمده هیچ چیز بهتر از آن نیست که همه را بگذارم و اول نماز را به جای آورم که رضای خدا در آن است، پس به نماز ایستاد. در این هنگام، شیطان، عصبانی شد و کینه این زن را به دل گرفت.با خود گفت: باید از راه مکر و حیله کاری کنم که این زن، نماز خود را بشکند.به دنبال این فکر، بچه او را برداشت و در تنور آتش انداخت. صدای گریه بچه بلند شد و به گوش مادر رسید.قلب مادر از این عمل آتش گرفت و نزدیک بود نمازش را قطع کند. یک مرتبه به خود آمد و گفت:«این عمل شیطان است و من باید نماز را به آخر برسانم و بدون توجه به گریه بچه، نماز را در اول وقت به انجام رسانید.» برخواست و به سمت تنور رفت و دید بچه در میان آتش،مشغول بازی کردن است!پس سجده شکر به جای آورد و بعد از آن، فرزندش را از تنور آورد و به او شیر داد و بعدا مشغول پختن نان شد.
سجاده عشق/ص289و 290_ داستان ها و حکایت ها نماز/ج1/ص93و94
گردآورنده:شقایق نوری