تاثیر دانشگاه جعفری
فواید بسیاری بر این سلوک علمی امام مترتب بود، اما آنچه بر مساله وحدت بین مذاهب تاثیر جدی دارد چند مورد هست که اشاره می گردد:
دانشگاه امام مایه الفت:
حضور افراد در کنار هم اگر به پذیرش عقیده طرف مقابل نیانجامد اما قطعا مایه الفت و همدلی می گردد، زیرا مردم تا زمانی که از هم دور باشند تخیلات منفی درباره دیگران شکل می گیرد، مخصوصا بسیاری از افراد در نقلیات خود دقت کافی نمی کنند و مطالب را به صورت تقطیع شده و متاثر از برداشت شخصی خود انتقال می دهند که خود عامل مهمی در سوء تفاهم هاست. به ویژه که کسانی دشمنی کرده و سخنان خلاف واقع درباره دیگران نقل می کنند که پس از حضور در پای صحبت آنها کذب آن نقلها معلوم می شود. اما حضور چهره به چهره تاثیر بسیاری در فهم درست و همه جانبه مطالب دارد و الفت و دوستی بسیاری میان همه شرکت کنندگان در جلسات ایجاد می نماید و مهمتر این که باعث شناخت درست شخصیت طرف مقابل می گردد و امام صادق علیه السلام که شخصی الهی و ملکوتی بودند طبیعتا محبت ایشان در دل همه کسانی که پای صحبتهای ایشان بودند جاگیر می شد.
ذهبی در سیر اعلام النبلا از عمرو بن ابی مقدام نقل می کند: «هر وقت به جعفر بن محمد نگاه می کردم حس می کردم از سلاله پیامبران است» (سیر اعلام النبلاء – ذهبی – ج ۶ ص ۲۵۷) این سلوک امام صادق علیه السلام باید سر لوحه مذاهب گوناگون باشد زیرا امروزه مهمترین عامل در دوری مذاهب از همدیگر سوء تفاهمات نسبت به عقاید و رفتار همدیگر است که نتیجه این سوء تفاهمات نفرت و کینه ای هست ک روز به روز ببیشتر می شود. باید مراکز دینی درهای خود به روی همه افراد باسواد و اهل دانش مذاهب گوناگون باز کنند به ویژه امروزه با وجود رسانه های مختلف و روشهای پیچیده دشمنان برای ایجاد سوء تفاهمات و شایعه ها راهی بهتر از حضور در کنار هم و در درسهای هم نیست چه بسیار سوء تفاهم هایی نسبت به فتاوای علمای شیعه و سنی به وجود نیامده که اکثرا در رسانه ها شکل گرفته و باعث نفرت بی پایه پیروان مذاهب نسبت به هم شده است.
جلسات آزاد مایه اثبات قدرت علمی:
افراد گوناگونی که در درس امام صادق علیه السلام شرکت داشتند هر چند معتقد به امامت نبودند، اما قدرت علمی ایشان را به شدت می ستودند. همین حضور باعث شده که ابوحاتم درباره ایشان می گوید: «درباره وثاقت ایشان از دیگران نباید سوال شود»! (همان) یا ابوحنیفه درباره ایشان می گوید: «ما رایت افقه من جعفر بن محمد» (همان) علاوه بر این اعتراف ها که مقام معنوی و علمی را نشان می دهد، بسیاری از شاگردان و شرکت کنندگان پای درس ایشان نیز به راه حق امام صادق پیوستند. از نمونه بسیار معروف این افراد هشام بن الحکم هست که در رجال کشی آمده وی به مذهب جهمیه معتقد بوده اما پس از آنکه عموی وی، او را به درس امام صادق علیه السلام می برد و امام با او صحبت نموده و بحث می کند، پس از چند روز به عقیده حضرت صادق علیه السلام معتقد می شود. (رجال کشی، ص ۲۵۶) امروزه هم اگر هر کدام از مذاهب اسلامی که معتقد به حقانیت خود هستند نباید از حضور سایر مذاهب واهمه داشته باشند، بلکه این را فرصتی برای اثبات حقانیت خود بدانند.