تبار حضرت ام البنین ع...
امّالبنین(س) زنى سخندان با اندیشه هایی بلند و داراى روحى لطیف و شاعرانه بود. او در خانواده اى اصیل از «قبیله بنىکِلاب»، چشم به جهان گشود. پدرش «حزام» و مادرش «ثمامه» بود. پدر او حزام بن خالد نیز از خانواده اى سلحشور، ادبْ دوست و شعرپرور بود. «لبید بن ربیعه»، شاعر بزرگ عرب که در عصر جاهلیت می زیسته و از بزرگان جزیرة العرب به شمار می آید، برادر خالد و عموى حزام است.
در عصرى که فن شاعرى، اعجازى بی دیل به شمار می رفت و برگزیده ترین شعرها را بر دیوار کعبه می آویختند، لبید سراینده ی یکى از معلّقات سبعه، هفت شعر برگزیده بود و سرشناسترین چکامه سراى عربستان به شمار می رفت.
مشهور است پدر حضرت امّالبنین(س) که پیش از به دنیا آمدن او، با گروهى از افراد قبیله خود به سفر رفته بود، در عالم رؤیا می بیند در صحرایى نشسته و گوهرى در دست دارد و به آن خیره شده است. در این هنگام، سوارى به سوى او می آید و می گوید: «این درّ را می فروشى؟» حزام پاسخ می دهد: «قیمت آن را نمی دانم». سوار می گوید: «من نیز نمی دانم، ولى اگر آن را به امیر هدیه کنى، چیزى به تو می دهد که ارزش آن از طلا و نقره والاتر خواهد بود».
حزام می پرسد: «آن چیز گران قدر چیست؟» پاسخ می گوید: «همان عزت و شرافت ابدى». حزام از خواب بیدار می شود و تعبیر خواب خویش را می جوید. به او می گویند صاحب دخترى می شوى که آن دختر به عقد شخصیت بزرگى در خواهد آمد. پدر امّالبنین(س) از سفر باز می گردد و می بیند خداوند، دخترى به او عنایت فرموده است. رؤیایش به واقعیت می پیوندد و سالها بعد، دخترش به ازدواج بزرگترین امیر، امام على(ع) در می آید.
منبع:خبرگذاری فارس