درد بی درمان و غم خوار زینب
به رغم شادی پدربزرگ،پدر،مادر،وبرادرت حسن ع،که ازشادی دختردارشدن فاطمه س عرشیان وفرشیان راعیدی می دهند، همین که وجودت به عالم دنیامنتقل می شود،بیقراری میکنی… اما؛نه…این تنها تونیستی که بیقراری،قلب یک نفردیگرهم قرار را ازصاحبش ربوده… .. . دست به دست می گردانندت… . وهمه در عجب اند،از شدت گریه ات…قطع نمیشود… . نوبت به حسین ع می رسد،آغوشش راکه برای اولین بار می چشی، . چشم هایش که باچشم هایت روبرو می شود، . وتلاقی نگاه ها- ومن می گویم ،ک اشک عشق هم آن میان چکه کرده-، . همه ی اینها،دل بیقرارت راقرارمی بخشند… . وبازهم تعجب سایرین از شدت آرامشت… که این هم قطع نمیشود… . . قطره قطره ی خونی ک دررگ هایت جریان دارند، . دم ازعشقی می زنند،که خیلی قبل ترازاینها،مقدرشده است… . اصلا ضربان قلبت بانام حسین ع است که می زند… تک تک مراحل نموِ توراعشق حسین ع باعث شده… بااین اوصاف،چه انتظاری می رود جز اینکه آغوش حسین ع آرام بخش وجودت باشد… . . به زبان گفتنش آسان است،که پنجاه واندی سال،حتی صدم های ثانیه ات بایادِیک نفربگذرند..! وحتی شرط ازدواجت ،تنها جدانشدن ازاوباشد.! واین هنرِ عشق است.. هنرِتوکه هدف زندگی ات،معنابخشیدن به عشق است… . . روز دهم محرم، قلبت مثل دقایق اول زندگی،درسینه ات بیقراری می کرد، که حسین ع آمد.. وبازهم آغوش او وصبری که جرعه جرعه به جان وروح تومنتقل میشد.. وداع شما،کمرکوه رامی شکند..کمرقلم من که جای خوددارد… ازوداع چیزی نمی گویم.. فقط تصورم این است که دقایق آخر،هردو به این جمله فکر میکردید: “خیلی زودگذشت!”
پ.ن: شیعیان روز عید شاد هستند، بهم دیگه عیدی بدین و شاد باشیناااا، ولادت حضرت زینب و روز جامه سفید پوشان پیشاپیش مبارک
منبع: پیمان.ه