لینک های پیشنهادی

  • مطالب خود را منتخب کنید!
  • کسب درآمد از وبلاگ
  • تغییر متن وبلاگ خود در گوگل

بی کسی درقیامت!

04 آبان 1395 توسط دهسنگی

در حج و در وقت منا بند کفشم پاره شد.هوا بسیار گرم وآسفالت خیابان خیلی داغ بود. با پای برهنه راه می رفتم و از داغ بودن زمین به هوا می پریدم.کاروان های ایرانی مرا می دیدند و می گفتند:آقای قرائتی سلام، اما هیچ کس به من دمپایی نداد!

منبع:خاطراتی از حاج آقا قرائتی - کتاب آشنا

 4 نظر

بی کسی درقیامت!

04 آبان 1395 توسط دهسنگی

در حج و در وقت منا بند کفشم پاره شد.هوا بسیار گرم وآسفالت خیابان خیلی داغ بود. با پای برهنه راه می رفتم و از داغ بودن زمین به هوا می پریدم.کاروان های ایرانی مرا می دیدند و می گفتند:آقای قرائتی سلام، اما هیچ کس به من دمپایی نداد!

منبع:خاطراتی از حاج آقا قرائتی - کتاب آشنا

 2 نظر

چند سکه بگیری کربلا نمی ری؟

04 آبان 1395 توسط دهسنگی

مردم کوفه همیشه برایمان مثال بی وفایی بودند. از کوفه و پیمان شکنی شان زیاد شنیده ایم، اما تا بحال از خود پرسیده ایم که چرا سرنوشت کوفیان اینگونه شد؟ چه شد که حاضر شدند خون مهمان هایی که با نامه، سوی خود خوانده بودند را بریزند؟

بی شک اهل کوفه انسان های عجیبی نبودند،و درست شبیه ما،نه شاخ داشتند و نه دم و نه سم.با ظاهری موجه و عموما پیشانی های پینه بسته.و همچون ما روزها و ماهها و سالها منتظرحضور منجی خود بودند.برخی هاشان همچون شمربن ذی الجوشن سردار سپاه امام علی بودند.کوفیان گمان می کردند تنها کسی که می تواند آنان را به حقوق دنیوی خود برساند، امام حسین (علیه السلام)است.درد معشیت داشتند و خیال می کردند حسین(علیه السلام) این درد را مداوا خواهد کرد.حسین (علیه السلام)را می خواستند که دنیایشان را آباد کند.این شدکه بااشتیاق هجده هزارنامه نوشتند.که پای هرنامه ای را چندین نفرامضا کرده بود. کاش ماشین زمان حقیقت داشت تا می شد گاهی برای عبرت از تاریخ،یک سربه آن روزهای سیاه سفر کرد و در نیمه های شب صدای تضرع و نماز شب اهل کوفه را شنید.آری، دینداری منهای بیداری حکایت تلخ کوفیان بود!

کوفیها باکار خود ثابت کردند سرانجام ایمان در خارج از دایره ولایت،ضلالت است. و نشان دادند طریق سعادت را بی نقشه اگر پیش بروی،روزی میرسد که چون کوفیان،امامت را خارجی و مرتد بخوانی! میشود قاری قرآن صامت باشی،و قرآن ناطق را سنگ باران کنی!

مردم کوفه و نخیله از ظلم و جور روزگار معاویه به ستوه آمده بودند،سهمشان از بیت المال اندک و ناچیز و رفتار عمال حاکم استکباری آن زمان_معاویه_ با آنان تحقیر آمیز بود. و این بزرگترین درد مردم کوفه بود.کوفیان اگر اول کار، یزید را به عنوان خلیفه نپذیرفته بودند و نامه ها به حسین نوشتند که بیاید و نجاتشان دهد، ناشی از تصور ضد کوفیانه ای بود که ازاین سلسله منحوس بنی امیه داشتند، یعنی بیم از تکرار وضع دوران معاویه! اما کوفیان مگر چه میخواستند جز آسودگی؟ بیم جان خود را داشتند و ترس از وخامت معیشتشان.وقتی سکه های طلای ابن زیاد_نماینده یزید_ چشم مردم ستمدیده کوفه را گرفت، دیگر غرضی نمانده بود تا کوفیان همچنان علم مخالفت با یزید را برافراشته نگه دارند و گرد قاصد حسین حلقه زنند.آنها با خیال خود با این سکه ها و وعده ها ی رنگارنگ، به حق خود ازبیت المال رسیده بودند. شب و روز کوفه دو روی سکه سیاه تزویر بود.سکه هایی که عاقبت و آخرت یک قوم را به باد داد.سکه های که کوفیان با آن، آخرت خود را با دنیا تاخت کردند. آری، لعنت خدا بر آنها! اما حساب من وتو چه می شود امروز؟ کوفیان سر امام خود را با سکه تاخت زدند. از کجا معلوم؟ شاید ماهم با اندکی پول بیعت 35 ساله خود و یا پدران خود را با امام زمانمان بشکنیم.آیا فردا ما نیز حاضر نمی شویم بخاطر پول و معشیت، مرتکب بزرگترین معصیت شویم؟ باور کن نمیشود اینقدر ساده انگارانه درباره کوفی ها قضاوت کرد.اصلا بیا حساب کنیم نرخ معامله سنگین کوفی ها با ابن زیاد، به پول امروز چقدر می شود؟ باور کن پول کمی نبوده! بیا بنشینیم و یکبار هم که شده فکر کنیم این همه سال برای چه منتظر منجی بوده و هستیم؟ و این همه ناله و نامه و گلایه و شکوه و عریضه از چه رو بوده است؟

اگر درد غروب جمعه ی ما بخاطر مشکلات مالی و کاری و معیشتی است، بیا بنشین همین حالا حساب کنیم قیمت خود را. چقدر پول اگر بپردازند به ما، دور «ولی امر» خود را _مثل کوفیان_ خط می کشیم؟ بیا یک خبر از نرخ سکه بگیریم. ببینیم حدودا با وعده چند سکه بهار آزادی، اسیر دنیا میشویم؟ بیا نرخ ارز را فرض بگیریم وببینیم امام زمانمان چقدر میارزد؟ ببینیم«یزید زمانه» از«کاخ سفید» خود چند میلیون دلار اگر بفرستد،دست از آرمانمان بر میداریم و در برابر نائب امام زمان، زبانمان همچو شمشیر، بران و تیز می شود؟ با گرفتن چند میلیون ریال سعودی حاضر می شویم پیک دلدار را سر به نیست کنیم؟ چند هزار دینار اگر ملک یزید سعودی ارزانی ما کند، سر ولی ما را میبریم!؟ «ما اهل کوفه نیستیم» را تنها با شعار نمی توان ثابت کرد.  منبع:کانالtelegram.me/mfgeess

 

 5 نظر

کربلا آرامگاه نیست،مدرسه ودانشگاه است!

03 آبان 1395 توسط دهسنگی

کربلا را نمی توان یک آرامگاه خواند ، زیرا به مدرسه و دانشگاه شبیه تر است. اندیشه خفتگان در آن سرزمین خود یک مکتب است. انسان های آزاد مرد از ثارالله می آموزند که برای یافتن عزت،سکوت و سازش معنا ندارد، و باید قیام نمود.شیعه به برکت نعمت ولایت از این معنا برخوردار است. شیعیان برای یافتن عزت واقعی با دیدن تابلوی سرخ عاشورا جان می گیرد و جوانه اش در پرتو، و گرمای شمس کربلا سبز می شود. و با دیدن تابلوی سبز انتظار،جوانه ی سر سبزش را در پرتوی خورشید،پشت ابر شکوفا و زنده نگه می دارد. روز عاشورا صحنه ی اوج غیرت مندی امام حسین«ع» و حسینیان است. وقتی دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند. ابن زیاد ملعون، پیشنهاد تسلیم شدن را می دهد، تربیت شده ی مکتب وحی، امام حسین«ع» می فرمایند:آگاه باشید که این فرزند خوانده «ابن زیاد» مرا میان دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و ” هیهات من ذلت ” که ما زیر بار ذلت رویم ، زیرا خداوند و پیامبرش و مومنان از این که ما زیرذلت رویم ابا دارند، و دامن های پاک و انسان های پاک دامن و مغز های با غیرت و نفوس با شرافت روا نمی دارند که افراد لئیم و پست را بر انسان های کریم و نیک منشان مقدم داریم.آری کسی که معلمش رسول خدا «ص» و قرآن کتاب درسی اش است، هرگز تن به ذلت و خواری نمی دهد .

منبع:اقتدار حسینی،صفحه 50،نویسنده جمعی از نویسندگان،محل نشر مرکز نشر مجمع جهانی اهلبیت«ع» با نشر شاهد.

 4 نظر

زن در حاشیه تاریخ نیست!در متن حوادث (مهم) تاریخی است.

02 آبان 1395 توسط دهسنگی

مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در بیاناتی در جمع پرستاران نمونه کشور بااشاره به نقش بی‌بدیل زینب کبری (سلام الله علیها) در اثبات حقانیت قیام حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) فرمودند: زینب کبرى‌(سلام الله علیها) یک نمونه‌ برجسته‌ تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکى از مهمترین مسائل تاریخ نشان می‌دهد.

اینکه گفته می‌شود در عاشورا، در حادثه‌ کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزى، حضرت زینب بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد.

حادثه‌ نظامى با شکست ظاهرى نیروهاى حق در عرصه‌ عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزى که موجب شد این شکست نظامىِ ظاهرى، تبدیل به یک پیروزى قطعىِ دائمى شود، عبارت بود از منش زینب کبرى‌؛ نقشى که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلى چیز مهمى است.(لطفا به صفحه بعد رجوع شود)

صفحات: 1· 2

 7 نظر
  • 1
  • 2
  • 3

می نویسم به یاد شهید آوینی

اوقات شرعی

امروز: شنبه 10 خرداد 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مطالب نویسندگی
  • احادیث پژوهش
  • تحقیقاتی
    • پرسش و پاسخ
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • آموزشی
  • گزارش
  • دانستنی
  • معرفی اساتید راهنما
  • هفته سلامت
  • تلنگری
  • روز جانباز
  • ویژه نامه
  • اخبار
  • چکیده ونتیجه
  • قرآنی
  • قلم زنی
  • درس هایی از کربلا
  • اربعین حسینی
  • شعر
  • جذاب
  • فرهنگی اجتماعی
  • امام زمان(عج)
  • نهج البلاغه
  • پلاسکو
  • دهه مبارک فجر
  • سیاسی
  • دهه فاطمیه
  • مقام معظم رهبری
  • پاسخ به شبهات
  • طب سنتی
  • حجاب
  • معرفی کتاب
  • ماه رمضان
  • ماه رمضان
  • صحیفیه سجادیه
  • صحیفه سجادیه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آیتم ها

  • مگه تاحالا مامانو دیدی؟
  • فرقه فعال یمانی
  • نقش موثر طلاب در فضای مجازی
  • کرسی آزاد اندیشی ازدواج دیر هنگام آری یاخیر؟
  • رهبر انقلاب در پیام به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
  • پای درس استاد
  • کتاب آیت الله مصباح (رضوان الله تعالی علیه )
  • کتاب شاید پیش از اذان صبح
  • ✍️ تعابیر خواندنی رهبر معظم انقلاب درباره مصباح انقلاب
  • بلای چه کسی اندک است

خبرنامه!

جستجو

  • تماس