عبوديت و عبادت بر اساس رهنمودهاى امام على«عليهالسلام»
.1 عبوديت
عبوديت و بندگى در فرهنگ دين و سخنان مولا دوگونه است: عبوديت فراگير (عام) و عبوديت ويژه (خاص)
الف: عبوديت فراگير (تكوينى)
از ديدگاه توحيدى اميرالمؤمنين «عبوديت» و خضوع، ويژگى ذاتى و عمومى همه پديدههاست و هيچ موجودى ـ به دليل فقر ذاتى خود ـ از دايره عبوديت بيرون نيست.
بر اين اساس جهان سراير عبد و فرمانبردار خداست: «همه چيز در برابر عظمت او خاضع و در مقابل طلطه و قدرت او رام و فرمانبردار است.» (1) «دنيا و آخرت مطيع او هستند و آسمانها و زمينها كليد خود را به او دادهاندو درختان سرسبز، بامداد و شامگاه [ هميشه] براى او سجده مىكنند.» (2) عبوديت بدين معنا حتى شامل كافران و ملحدان كه منكر خدا هستند نيز مى شود، زيرا هستى آنها و تمام ذرات وجود آنها محكوم اراده الاهى و قوانين و سنتهاى اوست. آنها «بندگانى [هستند] به قدرت آفريده شده و به اجبار پرورش يافته. (3) عبوديت عمومى هستى، در واقع لازمه «ربوبيت مطلق» خداوند است. (4) [همه موجودات] آفريدگانى تحت ربوبيتاند» (5) . «ربوبيت مطلق» خداوند نيز لازمه «الوهيت مطلق» اوست.
ب: عبوديت ويژه (عبوديت ارادى)
عبوديت خاص يا عبوديت اراديگ عبارت است از حالت تسليم در برابر خداوند و اينكه خود را مملوك و «عبد» او دانستن (و براى خويش «انانيت» و استقلال قائل نبودن». قرآن درباره حضرت ابراهيم عليهالسلام مى فرمايد: «هنگامى كه پروردگارش به او گفت تسليم شو، گفت : به پروردگار جهانيان تسليم شدم». (6) اميرالمؤمنين عليهالسلام، در آغاز «وصيت» خود، با اقتباس از قرآن كريم، م فرمايد: «ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين» (7) ، يعنى: «نماز من، عبادت من، زندگى و مرگ من براى پروردگار عالميان است».امام صادق عليهالسلام در پاسخ به اين پرسش كه حقيقت عبوديت چيست؟ مى فرمايد: خود را مالك و مدبر خويش ندانستن و به فرمانهاى الهى گردن نهادن. (8) عبوديت ارادى نيز (چون عبوديت عام) از ربوبيت الاهى سرچشمه مىگيرد: «… به عبوديت خدو اقرار مى كنم و به ربوبيت او شهادت مى دهم…». (9) توضيح اينكه ربوبيت خداوند نسبت به هر پديده اى متناسب با آن پديده است. انسان، كه از ويژگى «آگاهى» و «اراده» برخوردار است، تحت دو نوع ربوبيت قرار دارد
؛ يكى ربوبيت عام، كه مربوط به امور تكوينى است و ديگرى «ربوبيت خاص» كه مربوط به امور اختيارى است. عبوديت انسان نسبت به ربوبيت نوع اول، جبرى و غير اختيارى است اما عبوديت وى نسبت به ربوبيت نوع دوم، انتخابى و اختيارى است. همچنان كه پديدهها با عبوديت ذاتى خود و تحت سنتها و قوانين الهى، به كمال مى رسند، انسان نيز با عبوديت انتخابى خود راه تكامل را طى مى كند و به كمال و سعادت مى رسد. «بندگى» ارزش والايى است كه منبع و ملاك ارزشها و فضيلتها به حساب مى آيد. (10) «توكل»، «تفويض»، «رضا» و ديگر مقامات معنوى، همه از اين حقيقت ارزشمند سرچشمه مى گيرد . با تثبيت «عبوديت» در نفس انسان، وى عنوان پر ارج «عبدالله» مى يابد. مقام بلند و رفيعى كه هدف غايى همه انبياء و اولياء بوده است. خداوند از بهترين و كاملترين انسانها، يعنى پيامبران، با عنون «عبد» ياد مى كند: «سبحان الذى اسرى بعبده..» (11) اميرالمومنين عليه السلام نيز عبوديت و «عبد» بودن خويش را بالاترين افتخار مى داند . (12)
منابع:
1) همان، .557
2) نهج البلاغه، .191
3) نهج البلاغه، .191
4) و هو رب كل شىء»انعام، آيه 164) يعنى: «و او پروردگار همه چيز است».
5) نهج البلاغه، .96
6) اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لرب العالمين (بقره، 131). برخى «اسلم» را به معنى اسلام بياور گرفتهاند.
7) نهج السعادة، 2 / .745
8) بحار الانوار، 1 / 225 (نقل به معنا).
9) فرازى از خطبه پيامبر صلىالله عليه و آله در غدير خم (روضة الواعظين، 1 / 92).
10) الميزان، 1 / .193
11) اسراء، آيه .1 «پاك و منزه است خدايى كه بندهاش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى ـ كه گرداگردش را بركت بخشيدهايم سير داد».
12) بحار، 38 / .340 امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد مگر اينكه از او سه تعهد گرفت: [نخست] اقرار به عبوديت خداوند…» (كافى، 1 / 147).