لینک های پیشنهادی

  • مطالب خود را منتخب کنید!
  • کسب درآمد از وبلاگ
  • تغییر متن وبلاگ خود در گوگل

پژوهش در وصیت نامه حاج قاسم(رضوان الله تعالی علیه)

خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام

خداوندا،‌ ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جامانده‌ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آن‌ها، نام آن‌ها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.

عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ 

خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.

عزیزم! من از بی‌قراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابان‌ها گذارده‌ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان می‌روم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته‌ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمی‌خواهم. مرا به خودت متصل کن.

خدایا! وحشت همه‌ی وجودم را فرا گرفته است. من قادر به مهار نفس خود نیستم، رسوایم نکن. مرا به حُرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کرده‌ای، قبل از شکستن حریمی که حرم آن‌ها را خدشه‌دار می‌کند، مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن.

معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آن‌چنان‌که شایسته تو باشم.

 منبع:وصیت نامه حاج قاسم

در محضر استاد..

09 دی 1395 توسط دهسنگی

با خلــق خــدا مهـربان باش.

از سخنـان ناهنجـار گـرچہ بہ مـزاح باشــد بر حـذر باش.

خلافــ مگــو گرچـہ بـہ مطایبت باشد.

از قسـم خـوردن هـم اگـر چـه بـه راستــ، احتــراز کن.

چہ ایستاده اے دستــ افتاده گیــر و تا می توانی نماز را در اول وقتـــ بہ جاے آر.

انسـان بیـدار همــواره کشیڪ نـفس مے ڪشد و پاسـبان حـرم دل استــ و وارداٺ و صادراٺ دهـان خـود را مے پاید و دار هستـے را کارخانہ اۍ بزرگ می یابد ڪه با عمـّال بیشـمار ” و ما یعلم جنود ربک الا هو” دستــــ هــم گرفتـہ در کارنـد تا انســان بسـازند و از عالمـی تـحویل بـہ عالـم دیگر دهنـد و مے گوید ڪـہ مـروٺ نباشــد ڪه ڪفران شــود و جــبران نشــود.

از شـاه اولیا امیرالمومنین علے (علیه السلام) سـوال ڪردند ڪه وجـــود چیستــ؟

گفتـــــ: بـہ غیـر وجــود چیستــــ؟

امــا در بابــ شیـوه پسندیده سڪوت، حق اسٺ ڪه :

هــر ڪہ را اسـرار حـق آموختند مُهــر ڪردند و دهانــش دوختـند

هــر ڪه خامـوش شد گویا شــد.

هــر ڪه چـشم سر بسٺ بیـنا شـد.

هر ڪه مراقبــ است سـرور است. 

چہ ایں ڪه کلید نیڪبختی در مشتــ اوستــ و نگین پیروزے در انگشتــ او. 

قیامتــ با توستــ نہ در آخر طول زمانے.

درمحضـر استاد حسن زاده آملے

 3 نظر

9بزرگ تر از 88 :)

09 دی 1395 توسط دهسنگی

 

بصیرت در یک کلام امام خامنه ای مد ظلة العالی:

روز بصیرت، یعنی اینکه بدانیم

شمری که سر از تن امام حسین علیه السلام جدا کرد

همان جانباز جنگ صفین است

که تا مرز شهادت پیش رفت!..

——————————————————————–

9دی، انقلاب سوم

انقلاب اول ضد استبداد که 15 سال به طول انجامید

انقلاب دوم ضد استکبار که به همین میزان ادامه داشت

و اما انقلاب سوم مبارزه با استعلاء است

برتری جویی و اشرافی گری در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و… مهم ترین آسیب برای افراد کم ظرفیت در جریان انقلاب بوده،

که این برتری جویی مقدمه فساد است..

 3 نظر

احمق های سبز پوش !!

08 دی 1395 توسط دهسنگی

 

 

 

جوحی به حج واجب ماه رجب رسید

همراه شیخنا که به درک رطب رسید

می‌خواست تا شراب طهوری دهد به ما

جوشید آنقدر که به آب عنب رسید

صبحی به منبر آمد و فرمود باک نیست

گر واجبات رفت به ما مستحب رسید

از نو صلا زدند که ما را وجب کنند

از رای ها به شیخ همان یک وجب رسید

مشت و وجب برای همین آفریده شد

بی آنکه انتخاب شود منتخب رسید!

جمعی وضو نکرده دویدند در صفوف

آخر نماز جمعه نخواندند و شب رسید

صفین و نهروان و جمل نوش جانشان

این کوفیان که مِهر علی شان به سب رسید

هر کس که دم زد از ادب مرد حرف بود

هر کس که فحش داد به فیض ادب رسید

بعد از سه ماه شعبده رنگ و ننگ و زنگ

آیینه شکسته شان از حلب رسید

شکر خدا که عابد و زاهد به هم شدند

این از جلو در آمد و آن از عقب رسید

دنبال کرسی اند بر این سنگ آسیا

دندان کرم خورده شان تا عصب رسید

با غرب و شرق مسخره بازان یکی شدند

نوبت به ریشخند سران عرب رسید

گوساله های سامری از طور آمدند

با سبز اشتری که بر آن بولهب رسید

چیزی نبود حاصل شان از هجوم وهم

جز مشت ریسمان که به کام حطب رسید

خاموشی ام مبین که در این آتش نفاق

روحم به چشم آمد و جانم به لب رسید

 5 نظر

به کجا؟به چه قیمتی؟...

08 دی 1395 توسط دهسنگی

 

 

نه سینما رو هستم،نه اهل تلویزیون، هنر پیشه هاروهم نمیشناسم.فقط به عنوان یک بیننده عادی و به قول معروف عوام این یادداشت رو مینویسم:

چند سالی است_ شاید از رمضان سه یا چهار سال پیش که جناب پور مخبر (همان پیر مرد لاغر شوخ و شنگ) در یکی از مجموعه های تلویزیونی نقش آفرینی کرد_ درمجموعه های تلویزیونیالگویی نا متعارف رایج شد و آن استفاده از پیر زن یا پیر مردی به عنوان یکی از شخصیت هاست د رمجموعه هایی که نه تنها هدفشان خنداندن مردم است.آخرین مورد آن هم سوری خانم مجموعه (زن بابا) پیر مرد یا پیرزن هم در راستای هدف مجموعه که خنداندن مردم به هر قیمت است مجبور به ارائه انواع ادا و اطوار و گفتار و کردار هستند از بشکن زدن و ترانه های روحضی خواندن تا حرکات موزون و حرف های رکیک و مسخره کردن دیگران…

اما یک پرسش از دست اندرکاران این مجموعه های تلویزیونی و همچنین از مسئولین دانشگاه عمومی صدا وسیما:

باور ما از پدربزرگ  ها و مادر بزرگ هایمان چیست؟شخصیت های باوقار در عین حال مهربان ، خردمند ، خداشناس ، دنیادیده و باتجربه ، این الگوی ذهنی ما باآن چه شما در این گونه فیلم ها ارائه میدهید چه مقدار منطبق است؟…

به چه بها وبهانه ای درحال ساختار شکنی و تغییر این الگوها هستید؟…

آیا وظیفه مرکزی که امام راحل عزیز آن را دانشگاه عمومی نامیدند همین است؟…

شخصیت های پدر بزرگ ها ومادر بزرگ های ما که پشتیبان و جبران کننده همه کمبودها،بی تجربگی ها  ولغزش های ما در زندگی هستند چگونه در فیلم های شما ارائه میشوند؟ و آخر این که بعید میدانم ندانید بعضی از خنده های پای این فیلم ها از روی تعجب است و ناباوری و…بگذریم.

منبع : نوشته آقای علی مهر

 4 نظر

محاسن بغل دستی !

07 دی 1395 توسط دهسنگی

ایام رجب المرجب بود و هر روز دعای «یا من ارجوه لکل خیر» را می خواندیم.

 حاج آقا قبل از مراسم برای آن دسته از دوستان که مثل ما توجیه نبودند، توضیح می داد که وقتی به عبارت “یا ذوالجلال و الاکرام “رسیدید، که در ادامه آن جمله “حرّم شیبتی علی النار ” می آید، با دست چپ محاسن خود را بگیرید و انگشت سبابه دست دیگر را به چپ و راست تکان دهید. 

هنوز حرف حاجی تمام نشده ، یک بچه های تخس بسیجی از انتهای مجلس برخاست و گفت: اگر کسی محاسن نداشت ،چه کار کند؟

 برادر روحانی هم که اصولا در جواب نمی ماند گفت: محاسن بغل دستی اش را بگیرد .چاره ای نیست، فعلا دوتایی استفاده کنند تا بعد!  

« خاطره ای طنز آمیز از شهدا »

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 64
  • ...
  • 65
  • 66
  • 67
  • ...
  • 68
  • ...
  • 69
  • 70
  • 71
  • ...
  • 93

می نویسم به یاد شهید آوینی

اوقات شرعی

امروز: شنبه 24 خرداد 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مطالب نویسندگی
  • احادیث پژوهش
  • تحقیقاتی
    • پرسش و پاسخ
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • آموزشی
  • گزارش
  • دانستنی
  • معرفی اساتید راهنما
  • هفته سلامت
  • تلنگری
  • روز جانباز
  • ویژه نامه
  • اخبار
  • چکیده ونتیجه
  • قرآنی
  • قلم زنی
  • درس هایی از کربلا
  • اربعین حسینی
  • شعر
  • جذاب
  • فرهنگی اجتماعی
  • امام زمان(عج)
  • نهج البلاغه
  • پلاسکو
  • دهه مبارک فجر
  • سیاسی
  • دهه فاطمیه
  • مقام معظم رهبری
  • پاسخ به شبهات
  • طب سنتی
  • حجاب
  • معرفی کتاب
  • ماه رمضان
  • ماه رمضان
  • صحیفیه سجادیه
  • صحیفه سجادیه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آیتم ها

  • مگه تاحالا مامانو دیدی؟
  • فرقه فعال یمانی
  • نقش موثر طلاب در فضای مجازی
  • کرسی آزاد اندیشی ازدواج دیر هنگام آری یاخیر؟
  • رهبر انقلاب در پیام به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
  • پای درس استاد
  • کتاب آیت الله مصباح (رضوان الله تعالی علیه )
  • کتاب شاید پیش از اذان صبح
  • ✍️ تعابیر خواندنی رهبر معظم انقلاب درباره مصباح انقلاب
  • بلای چه کسی اندک است

خبرنامه!

جستجو

  • تماس