لینک های پیشنهادی

  • مطالب خود را منتخب کنید!
  • کسب درآمد از وبلاگ
  • تغییر متن وبلاگ خود در گوگل

این عطر حضور کیست که عرش را به هیجان آورده است؟!...

29 آبان 1397 توسط دهسنگی

 

ای درخت نبوت!طوبای صداقت!مایه هدایت!

شاخه هایت پربار که امروز گل کرده ای بر زیباترین مولود هستی!مولود حرم!مولود آستانه عفت و ایمان!…

ای مولود زیبای آمنه(سلام الله علیها)!

درود خدا برتو آنگاه که پیشانی ات را بر خاک نهادی تا شکوه بندگی را به جا آوری!

دورد خدابرتو آنگاه که زبان به حمد خدایت گشودی و فضای مکه آکنده از عطر حضورت شد!

درود خدابرتو که آخرین گل گلزار نبوتی!

تاریخ به مکه رسیده تا شروعی دیگر را رقم زند.

تاریخ به مکه رسیده و کسی با دستانی آکنده از لطف ونور از آسمان پابه زمین می گذارد..

این که از دامن تاریخ، پا بر خاک مکه می گذارد؛ فریادگر عشق و آزادی است!

ازعطر وجودت ملائک میپرسند: “این عطر حضور کیست که عرش را به هیجان آورده است؟!”

ای رسول مهربانی ها!      دلم گرفته است..

دل است دیگر!..گاهی میگیرد!گاهی هوس میکند! گاهی دلتنگ میشود!و گاهی هم میخواهد!

هوس می کند،هوس شب های مدینه را!

هوس نشستن در حیات چتری!

هوس گنبد خضراء!

میگیرد!

از تفرقه های امت پیامبر!

از بی اخلاقی ها نسب به آن خلق عظیم!

ازخون آشامانی که بنام شما سهم شهادت بکامشان ریخته اند!(همانانی که “سر بریدن” برایشان مانند بازی کودکانه است!)

وگاهی هم میخواهد!

“عشق محمد وآل محمد“را!

حیات از نور تو در وجود آمده است!

خداوند تو را براى هستى خلق نکرد!…«هستی به افتخار تو آمد!»

ای نبی!

درود خدابرتو آنگاه که از برکت وجودت تاریخ،به مبدای از نور راهنما شد!

و درود خدابرتو!مادامی که حیات در کائنات باقیست…

دلنوشته:فاطمه بهیار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 1 نظر

دل بی قرار نیست!..."ادا در می آوریم!"

26 آبان 1397 توسط دهسنگی

دل بیقرار نیست                                                                     “ادا در می آوریم”
چشم انتظار نیست                                                                 “ادا در می آوریم”
بر لب دعای ندبه و… دل غرق شهوت است ؛این انتظار نیست          “ادا در می آوریم”
آقا محب واقعی ات در میان ما؛یک از هزار نیست                            “ادا در می آوریم”

و شرمنده ایم که فقط “ادا در می آوریم!”

چه تکلیف سنگینی است بلا تکلیفی وقتی که نمیدانم منتظرت ماندم یا فقط خودم را به انتظار زده ام آقا …..

آقا جان روز ها و سال ها می گذرد و کسی خیالش هم نیست که کسی باید باشد و… نیست!من گناه میکنم و تو جورش را میکشی…سندش طولا نی شدن غیبتت! آنقدر در دنیایمان غرق شده ایم که صدای غربتتان را نمی شنویم! آقا جان در کدام بیابان ها برای فرجتان گریه می کنید؟! درد دل هایتان را به چه کسی می گوئید؟! به کربلا می رویید یا به نجف؟! به خراسان می رویید یامدینه؟نکند بقیع بروید آقا؟! مادر که تاب غم غربت فرزندش را ندارد! مادرتان داغ بسیار دیده.. بیشتر از این شرمنده مان نکنید!

آقای مهربانم

سال هاست آرزو میکنم که بیایی!؟ و صدای زمزمه تان رامیشنوم که می گوئید:

صبر کن چشم دلت نیل شود مے آیم

شعر من حضرت هابیل شود مے آیم

قول دادم که بیایم به خدا حرفے نیست

دل به آیینه که تبدیل شود مے آیم

از آن پس فقط آرزو نمیکنم که بیایید،آرزو میکنم وقتی آمدید چشمانم شرمسار نگاهتان نشود!

راستی آقاجان! سالروز ولایتتان تبریک..

 رفته بودید که بیایید آقا.. چقدر طول کشید!

دلیل غربتتان را میدانم حتما گناهان من است، …شرمنده ام آقا…شرمنده ام که مدام شرمنده ام!

نکند منتظر مردن مایی آقا!…  منتظر هات بمیرن میایی آقا!؟

امید که امسال سال ظهورتان باشد…

پـــسر فاطمــه شرمنده اگـــر میبینی!..کوچه آماده شده تا برسی     دلــ‌ها نـــه!

دلنوشته : فاطمه بهیار

 

 

 

 9 نظر

کتاب مایه آرامش انسان!

22 آبان 1397 توسط دهسنگی

ویکتورهوگو مینویسد:

برای نابود کردن یک فرهنگ

نیازی نیست کتابها را سوزاند

کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند . . .

بلی((کافیست کاری کنید مردم آنهارا نخوانند!)) فاجعه ای که روز به روز در کشور مان بیشترو بیشترمیشود.

متاسفانه آمار سرانه مطالعه هر ایرانی در یک روز ۷۵ دقيقه و ۳۴ ثانيه محاسبه شده که ۱۵‌دقيقه و ۱۷ ثانيه به کتاب، ۲۱ دقيقه و ۳۱ ثانيه براي قرآن و ادعيه، ۳۲ دقيقه و ۳۶ ثانيه روزنامه و پنج دقيقه و۴۲ ثانيه به نشريه‌خواني اختصاص پيدا کرده است.«این آمارها هم فضاي مجازي وهم  فيزيکي را شامل مي‌شود!»

«اُطْلُب العِلْمَ مِنَ المَهدِ إلَی اللَّحدِ»…زگهواره تا گور،دانش بجوی!

مرحوم ثقه الاسلام کلینی مولف کتاب گرانقدر«الکافی» در مقدمه کتاب ارزشمند خود به بحث اهمیت تحصیل علم و آگاهی و لزوم ترویج آن از نظر دین می پردازد:

((باید توجه داشت که تفاوت انسان و حیوان به همین علم و آگاهی بستگی دارد. اسلام، جهل و نادانی را به هیچ عنوان جایز نمی داند اگر جهالت و نادانی جایز بود هیچ تکلیفی در عالم برای بشر ایجاد نمی شد کتابی بر پیغمبری فرود نمی آمد و هیچ یک از انبیاء به نبوت برانگیخته نمی شدند.))

«بنابراین باید بگویم که فلسفه دین و نبوت بیرون آوردن بشر از جهل و نادانی است و این مقام جز با کسب علم حاصل نمی شود این منطق دین خداست!» و کسب علم هم جز با مطالعه بسیار حاصل نمیشود!

پس دانستیم که کتاب و کتاب خوانی در اسلام و نزد خداوند از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

کتاب مایه آرامش روحی و جسمی انسان است چرا که درپی آن انسان به یکی از غریضه های خود که همان دانش و درک دمفاهیم است میرسد.

 امیر المومنین علی (علیه السلام)در این باره می فرمایند: من تسلی بالکتب لم تفته سلوه : هرکس که با کتابها آرامش یابد، راحتی و آسایش از او سلب نمی گردد. «غررالحکم ص233»

امیدوارم روزی برسد که نه تنها کشورما بلکه تمام جهان، قدر کتاب(این دوست همیشگی خود)رابدانند.

آمین…

به قلم فاطمه بهیار

 

 

 1 نظر

حافظ درجهان!...

18 مهر 1397 توسط دهسنگی

 

گوته
 
یادبود دیالوگ تلویحی گوته و حافظ در دیوان غربی-شرقی گوته، واقع در شهر وایمار آلمان
گوته ادیب تابغه آلمانی، «دیوان غربی-شرقی» خود را تحت تأثیر «دیوان حافظ» سرود، و فصل دوم آن را با نام «حافظ‌نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به دو شعر زیر اشاره کرد:

حافظا، در غزل‌هایت می‌شنوم
که شاعران را بزرگ داشته‌ای.
بنگر که اینک پاسخی فراخورت می‌دهم:
بزرگ اویی است که این سپاس به بزرگ‌داشتِ اوست.[1]
و همچنین:

خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتی‌یی پُر شتاب و خروشان
به پهنهٔ پُر موج دریا در می‌آید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب‌ها می‌زند.
آن و دمی است که اقیانوس درهم‌اش بشکند.
ولی این تخته‌بند پوده همچنان به پیش می‌راند.
در غزل‌های سبک‌خیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوه‌وار آتش نیز.
و گدازه‌ها مرا در خود غرق می‌کنند.
با این همه خیالی نیز درونم را می‌آکند
و شجاعت‌ام می‌بخشد.
مگر نه آن‌که من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیده‌ام![2]
باشد اگر این دنیا در هم شکند

حافظ، از شور به هم‌چشمی تو می‌بالم

در بد و خوب شریکیم و وفادار و سهیم

توأمانیم و ز یک گوهر و همزاد همیم

چون تو خواهم ره دل پویم و نوشم می ناب

هم کنم فخر بر این زندگی شعر و شراب

شو کنون با شرر آتش خود نغمه‌سرا!

گر چه پیری، دل پرشور و جوانیست ترا

نیچه
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نام‌آور آلمان، فریدریش نیچه، نیز در پاره‌نوشت‌های خود شعری را با نام «به حافظ، پرسش یک آبنوش» به او تقدیم کرده‌است:[3]

میخانه‌ای که تو برای خویش
پی‌افکنده‌ای
فراخ‌تر از هر خانه‌ای است
جهان از سر کشیدن می‌یی
که تو در اندرون آن می‌اندازی،
ناتوان است.
پرنده‌ای، که روزگاری ققنوس بود
در ضیافت توست
موشی که کوهی را بزاد
خود گویا تویی
تو همه‌ای، تو هیچی
میخانه‌ای، می‌یی
ققنوسی، کوهی و موشی،
در خود فرومی‌روی ابدی،
از خود می‌پروازی ابدی،
رخشندگی همهٔ ژرفاها،
و مستی همهٔ مستانی
- تو و شراب؟[4]
حافظ در جهان عرب
پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظ‌شناسی داشتند. اولین پژوهشگر عربی که کتاب دربارهٔ حافظ نوشت ابراهیم امین الشواربی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل فی ایران نگاشت و در آن به حافظ، اندیشه‌های حافظ و شعرهای او پرداخت.[5] الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به عربی ترجمه کرد.

یوسف المفقود فی اوطانه لا تحزنن
 
عائدٌ یوماً الی کنعانهِ لاتحزنن
بیت الاحزان تراهُ عن‌قریب روضةً
 
یضحک الورد علی بنیانه لا تحزنن
هذه الافلاک إن دارت علی غیر المنی
 
لایدومُ الدهرُ فی حدثانه لا تحزنن
لست تدری الغیب فی أسراره لا تیأسنْ
 
کم وراء الستر من أفنانهِ لا تحزنن
یا فؤادی إن یسلْ بالکونِ طوفانُ الفنا
 
فلکُ نوح لکَ فی طوفانه لا تحزنن
منزلٌ جدّ مخوف ومرادٌ شاحطٌ
 
لم یدم فجّ علی رکبانه لا تحزنن
(حافظ) ما دمتَ بالفقر ولیلٌ مظلمٌ
 
فی دعاء الله أو قرآنه لا تحزنن[6]
ترجمه‌های دیوان حافظ
تا کنون، شعر حافظ به ده‌ها زبان در تمامی دنیا ترجمه شده‌است. ازجمله قدیمی‌ترین این ترجمه‌ها می‌توان موارد زیر را برشمرد:[۳۴]

۱. تاریخ: ۱۶۸۰ م، نویسنده: F. Meninski، نام و نوع اثر: Linguarum Orientalium اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی… - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: وین
۲. تاریخ: ۱۷۶۷ م، نویسنده: T. Hyde، نام و نوع اثر: Syntagma dissertationum اوّلین غزل دیوان حافظ - الا یا ایهاالسّاقی… - به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: آکسفورد
۳. تاریخ: ۱۷۷۱ م، نویسنده: de Reviski، نام و نوع اثر: Specimen poeseos Persicae شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به نثر لاتین ترجمه شد، محل انتشار: ذکر نشده
۴. تاریخ: ۱۷۷۴ م، نویسنده: J. Richardson، نام و نوع اثر: Specimen, Persian Poetry شانزده غزل از ابتدای دیوان حافظ به انگلیسی ترجمه شد، محل انتشار: لندن

منبع:

1.دیوان غربی - شرقی، یوهان ولفگانگ فون گوته، محمود حدادی، نشر بازتاب‌نگار، شابک: ۰-۱-۹۲۸۳۱-۹۶۴
2.نیچه و ایران، داریوش آشوری، فلسفه نو، ۱۴ تیر ۱۳۹۲
3.اکنون میان دو هیچ/مجموعه اشعار نیچه، فریدریش ویلهلم نیچه، علی عبداللهی، نشر جامی، شابک: ۳-۱۱-۷۴۶۸-۹۶۴
4.[آیینه وند]. «حافظ الشیرازی فی کتابات الباحثین العرب» ‎(عربی)‎ (وبگاه). انتشارات سوره مهر. بازبینی‌شده در ۴ اکتبر ۲۰۱۱.
5.عزام، عبد الوهاب. الأوابد. قاهره: دارالفکرالعربی، ۱۹۴۲. ۱۴۸.
Wilberforce Clarke, The Divan-I- Hafiz6 صفحه xviii

 نظر دهید »

زندگینامه حافظ

17 مهر 1397 توسط دهسنگی

     

خواجه شمس‌الدین محمد بن بهاءالدّین محمد حافظ شیرازی (زاده ح. ۷۲۷ (قمری) – درگذشته ۷۹۲ (قمری))، معروف به لسان‌الغیب، ترجمان الاسرار، لسان‌العرفا و ناظم‌الاولیا شاعر بزرگ سدهٔ هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است.طلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش «بهاءالدین محمد» نام داشته و مادرش اهل کازرون بوده‌است.[1] در اشعار او که می‌تواند یگانه منبع موثّق زندگی او باشد اشاره‌های اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او یافت می‌شود. آنچه از فحوای تذکرهها به دست می‌آید بیشتر افسانه‌هایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام ساخته و پرداخته شده‌است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر قابل بیان است آن است که او در خانواده‌ای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش متولد شده‌است. (با این حساب که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً مربوط به خانواده‌های مرفه و بعضاً متوسط جامعه بوده‌است). در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از برکرده[2] و از همین رو به حافظ ملقب گشته‌است.

 
آرامگاه حافظ
در دوران حکومت شاه شیخ ابواسحاق (متوفای ۷۵۸ ق) به دربار راه پیدا کرده و احتمالاً شغل دیوانی پیشه کرده‌است. (در قطعه‌ای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلال‌الدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را خطاب قرار داده و در همان قطعه به صورت ضمنی قید می‌کند که سه سال در دربار مشغول است. شاه مسعود تنها در سال ۷۴۳ و کمتر از یک سال حاکم شیراز بوده‌است و از این رو می‌توان دریافت که حافظ از اوان جوانی در دربار شاغل بوده‌است). علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان آل مظفر شامل امیر مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز راه داشته‌است. شاعری پیشه اصلی او نبوده و امرار معاش او از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تأمین می‌شده‌است. در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او وجود دارد که بیان‌کننده اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات به درخواست وظیفه (حقوق و مستمری) اشاره دارد.[3] دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخان و حافظ‌شناسان اختلاف نظر وجود دارد. دکتر ذبیح‌الله صفا ولادت او را در ۷۲۷ ه‍. ق[4] و دکتر قاسم غنی آن را در ۷۱۷[5] می‌دانند. برخی دیگر از پژوهندگان همانند علامه دهخدا بر اساس قطعه‌ای از حافظ ولادت او را قبل از این سال‌ها و حدود ۷۱۰ ق تخمین می‌زنند.[6] آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و به گمان غالب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ ق روی داده‌است.

در مورد سال درگذشت او اختلاف کمتری بین مورخان دیده می‌شود و به نظر اغلب آنان ۷۹۲ ق است. از جمله در کتاب مجمل فصیحی نوشته فصیح خوافی (متولد ۷۷۷ ق) که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی (متولد ۸۱۷ ق) به‌صراحت این تاریخ به‌عنوان سال درگذشت خواجه قید شده‌است. محل تولد او شیراز بوده و در همان شهر نیز روی در نقاب خاک کشیده‌است.

روایت است هنگامی که قصد دفن حافظ را داشتند، عده‌ای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ می‌گساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالف بودند و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد می‌دانستند. قرار شد که از دیوان حافظ فالی بگیرند که این بیت آمد:

       قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ         که گرچه غرق گناه است، می‌رود به بهشت
این شعر در بدخواهان شاعر تأثیر بسیاری می‌کند و همه را خاموش می‌کند.[7]

منابع:

1.http://www.irane7000saale.com/pdf-Iran-7000/Ganjine-PDF-IranShenasi/Iranian-(Iran7000)/HAAFEZ-(Irane7000saale-com).pdf

2.بیت تخلص (پایانی)
3.از کوچه رندان، عبدالحسین زرین‌کوب
4.صفا، ذبیح‌الله تاریخ ادبیات ایران
5.غنی، قاسم. تاریخ عصر حافظ
6.دهخدا، علی‌اکبر. لغتنامه دهخدا، مدخل حافظ
7.غریق فی الإثم، لکنه ذاهب إلی الجنة! (فیصل عبدالحسن)

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9

می نویسم به یاد شهید آوینی

اوقات شرعی

امروز: سه شنبه 24 تیر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مطالب نویسندگی
  • احادیث پژوهش
  • تحقیقاتی
    • پرسش و پاسخ
  • معرفی کتاب
  • مناسبتی
  • آموزشی
  • گزارش
  • دانستنی
  • معرفی اساتید راهنما
  • هفته سلامت
  • تلنگری
  • روز جانباز
  • ویژه نامه
  • اخبار
  • چکیده ونتیجه
  • قرآنی
  • قلم زنی
  • درس هایی از کربلا
  • اربعین حسینی
  • شعر
  • جذاب
  • فرهنگی اجتماعی
  • امام زمان(عج)
  • نهج البلاغه
  • پلاسکو
  • دهه مبارک فجر
  • سیاسی
  • دهه فاطمیه
  • مقام معظم رهبری
  • پاسخ به شبهات
  • طب سنتی
  • حجاب
  • معرفی کتاب
  • ماه رمضان
  • ماه رمضان
  • صحیفیه سجادیه
  • صحیفه سجادیه
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

آیتم ها

  • مگه تاحالا مامانو دیدی؟
  • فرقه فعال یمانی
  • نقش موثر طلاب در فضای مجازی
  • کرسی آزاد اندیشی ازدواج دیر هنگام آری یاخیر؟
  • رهبر انقلاب در پیام به پنجاه وپنجمین نشست اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا
  • پای درس استاد
  • کتاب آیت الله مصباح (رضوان الله تعالی علیه )
  • کتاب شاید پیش از اذان صبح
  • ✍️ تعابیر خواندنی رهبر معظم انقلاب درباره مصباح انقلاب
  • بلای چه کسی اندک است

خبرنامه!

جستجو

  • تماس