صداي زندگان
آيا اموات صداي زندگان را مي شنوند؟
يكي از شبهات وهابيون اين است كه مردگان چيزي نمي شنوند و با همين نظريه اكثر مسلمانان و مخصوصا شيعيان را كافر مي دانند وبا همين نظريه طلب حاجت از اولياء ومتوسل شدن به آنها را شرك مي دانند دراينكه آيا اموات چيزي مي شنونديا نه دو نظريه وجود دارد تمام شيعه واكثريت اهل سنت قائل به سماع الموتي هستند وعده اي از اهل سنت از جمله وهابيون مخالفند
نظرات مخالفين :
ابن الهمام در فتح القدير، حاشيه الهدايه در باب الجنائز:نظرش بر اين است كه مردگان نمي شنوند. زيرا حديث تكلم با اهل قليب بدر هم از طرف عائشه رد شده است و هم فقط من باب معجزه رسول الله مقبول شده است وحديث مسلم « لَيَسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ…» فقط مربوط به اولين مرحله ي ورود به قبر است نه تداوم آن در ساير اوقات (فتح القدير ج 3 ص325)
آلوسي در كتاب الآيات البينات في عدم سماع الاموات به دو آيه زير براي اثبات نظريه خودش استدلال نموده است
ولا تسمع الصم الدعاء إذا ولوا مدبرين (سوره نمل آيه 80)
ذلك الله ربكم له الملك والذين تدعون من دونه ما يملكون من قطمير . إن تدعوهم لا يسمعوا دعاءكم ولو سمعوا ما استجابوا لكم ويوم القيامة يكفرون بشرككم ولا ينبك مثل خبير (فاطر 13و 14)
براي رسيدن به جواب قائلين به عدم سماع نياز به بيان اموري داريم :
تركيب انسان از روح و جسم
متكلمان انسان را مركب از دو حقيقت مي دانند : روح و جسم و بر آن دلايلي اقامه كرده اند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم :
1 ـ هرانساني افعال خود را به حقيقتي به اسم «من »نسبت مي دهد ومي گويد :من انجام دادم ،من زدم و . . . ، اين من كيست ؟ آيا غير از نفس است كه از آن به روح تعبير مي شود ؟ . هم چنين هر انساني اعضا و جوارح مادي خود را به حقيقتي به نام « من » نسبت مي دهد و مي گويد : قلب من ، شكم من ، قدم من و . . . اين من كيست ؟ آيا غير از روح و نفس است ؟
2 ـ هر يك از انسان ها اين حسّ را دارد كه شخصيتش در دوام روزگار ثابت بوده و در آن تغيير و تحوّل وجود ندارد ، با وجود تغييراتي كه در جسم و بدن اوست ، آيا آن شخصيت همان روح و نفس او نيست ؟
3 ـ گاهي انسان با غفلت از هر چيز حتّي بدن و اعضايش از يك چيز كه همان خوديت اوست غافل نيست ، آيا اين همان نفس و روح او نيست ؟ فخررازي مي گويد : « گاهي من عالم و آگاه به خودم هستم ، در حالي كه ازهمه اجزايم غافلم و اين خوديت همان نفس و روح است(1)
قرآن نيز به اين حقيقت اشاره كرده و مي فرمايد :يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي إِلي رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي في عِبادي وَادْخُلي جَنَّتي )اي نفس قدسي مطمئن به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنودي و او راضي از توست ، باز آي و در صف بندگان خاص من در آي(2)
هم چنين مي فرمايد: فَلَوْلا إِذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنْتُمْ حينَئِذ تَنْظُرُونَ
پس چگونه خواهد بود هنگامي كه جانشان به گلو رسد . و شما وقت مرگ بر بالين آن مرده حاضريد و مي نگريد(3)
وجود ارتباط بين حيات برزخي و حيات مادّي
از مجموع آيات و روايات استفاده مي شود كه بين حيات برزخي و انسان در عالم برزخ با حيات مادي و انسان هاي زنده ارتباط برقرار است ، به اين معنا : هنگامي كه در عالم مادي انسان ها آنها را صدا مي زنند مي شنوند و هنگامي كه از آنان سؤال و درخواست مي كنند به اذن خداوند متعال جواب مي دهند . اينك به برخي از آيات و روايات در اين مورد اشاره مي كنيم :
الف ) آيات :
1 ـ خداوند متعال در خصوص قوم صالح مي فرمايد :أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا في دارِهِمْ جاثِمينَ فَتَوَلّي عَنْهُمْ وَقالَ يا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبّي وَنَصَحْتُ لَكُمْ وَلكِنْ لا تُحِبُّونَ النّاصِحينَ « پس زلزله اي بر آنان آغاز گرديد تا آن كه همه در خانه هايشان از پاي در آمدند . چون علائم عذاب رسيد صالح از ايمان قوم نااميد شد و از آنان روي گردانيد و گفت : اي قوم من از خداي خود ابلاغ رسالت كردم و شما را اندرز دادم ولكن شما ناصحان را دوست نمي داريد(4)
2 ـ درباره قوم شعيب نيز شبيه اين گفت و گو آمده است(5)
3 ـ درسوره زخرف آمده است:(وَسْئَلْ مَنْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنا أَجَعَلْنا مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ ءالِهَةً يُعْبَدُونَ )از رسولاني كه پيش از تو فرستاديم باز پرس كه آيا ما جز خداي يكتاي مهربان خداي ديگري را هم معبود مردم قرار داديم ؟(6)
4 ـ هم چنين در آياتي سلام بر انبياي گذشته كرده و مي فرمايد : { سَلامٌ عَلي نُوح فِي الْعالَمينَ } ، { سَلامٌ عَلي إِبْراهيمَ } ، { سَلامٌ عَلي مُوسي وَهارُونَ } ، { سَلامٌ عَلي إِلْ ياسينَ } و { سَلامٌ عَلَي الْمُرْسَلينَ } ، از اين آيات استفاده مي شود : بين اين عالم مادي و عالم برزخ ارتباط برقرار است ، بدين شكل كه گفته ها ، سؤال ها ، و درودها را مي شنوند ، و جواب نيز مي دهند .
5 ـ خداوند متعال مي فرمايد : { اللّهُ يَتَوَفَّي اْلأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَالَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِكُ الَّتي قَضي عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ اْلأُخْري إِلي أَجَل مُسَمًّي إِنَّ في ذلِكَ لآيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ (7)
(خداست كه وقت مرگ ارواح خلق را مي گيرد و آن را كه هنوز وقت مرگش فرا نرسيده در حال خواب روحش را قبض مي كند سپس آن را كه حكم به مرگش كرده جانش را نگاه مي دارد و آن را كه حكم به مرگ نكرده به بدنش مي فرستد تا وقت معين ، و اين كار نيز از ادله قدرت الهي براي انديشمندان است )
6 ـ هم چنين مي فرمايد : { وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ . . . (8)
(مپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند)
از آيات ديگر استفاده مي شود كه اين حيات برزخي اختصاصي به شهدا ندارد ، بلكه شامل تمام صالحان و كساني كه مطيع دستورات خداوند هستند نيز مي شود ، خداوند متعال مي فرمايد : وَمَنْ يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدّيقينَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحينَ وَحَسُنَ أُولئِكَ رَفيقًا (9)
« آنان كه خدا و رسول را اطاعت كنند ، البته با كساني كه خدا به آنان لطف و عنايت كامل فرموده ؛ يعني با پيامبران و صديقان و شهيدان و نيكوكاران محشور خواهند شد و اينان رفيقان نيكويي هستند » .
اگر شهدا نزد خدا زنده اند و روزي مي خورند پس هر كس مطيع خدا و رسول است ـ كه به دليل آن كه رسول نيز تابع دستورات رسالت خويش است ، شامل خود حضرت نيز مي شود ـ او نيز با شهداست ، اگر شهدا نزد خدا زنده اند ، پس اينان نيز زنده اند و حيات برزخي دارند .
ب ) روايات :
در روايات اسلامي به اين موضوع مهّم اشاره شده است : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلم ) بعد از آن كه كشته هاي مشركان را در چاه بدر انداختند ، بر بالاي چاه آمد و مشركان را اين گونه خطاب كرد : « هر آينه شما همسايگان بدي براي رسول خدا بوديد ، او را از منزلش بيرون ساخته و از خود طرد نموديد ، سپس بر ضدّ او اجتماع نموده و با او محاربه كرديد ، من آنچه را كه پروردگارم وعده داده بود حقّ يافتم . » شخصي به او عرض كرد : اي رسول خدا ! چگونه شما با سرهايي كه از تن جدا شده است سخن مي گوييد ؟ پيامبرفرمود : « به خدا سوگند ! تو از آنان شنواتر نيستي .(10)
1 ـ انس بن مالك از پيامبر اسلام ( ص) نقل مي كند كه فرمود : « بنده هنگامي كه در قبرش گذارده مي شود و اصحابش او را ترك مي كنند ، صداي كفش آنها را مي شنود . . .(11)
2- متقي هندي به سند خود از پيامبر ( ص ) نقل مي كند كه فرمود : « هر كس وصيت نكند ، به او اذن صحبت با مردگان داده نمي شودگفته شد:اي رسول خدا ! مردگان سخن مي گويند ؟ فرمود : آري ، به زيارت مي آيند . (12)
3- دركتاب الروح آمده است كه پيامبر اسلام ( ص ) فرمود هر مسلماني بر قبر برادر مؤمنش عبور كند ، در حالي كه او را در دنيا مي شناخته و از او سؤال كند ، خداوند روحش را برمي انگيزد تا جواب او را بدهد . » همچنين از پيامبر (ص) به اثبات رسيده است كه مردگان صداي كفش تشييع كنندگان را مي شنوند(13)
4 ـ ابن قيّم جوزيه در كتاب الروح مي گويد : « سلف بر اين مطلب اجماع كرده و به تواتر رسيده است كه شخص مرده ، كساني را كه به زيارتش مي آيند مي شناسد و از آمدنشان مسرور مي شود »(14)
5 ـ ابن ابي الدنيا در كتاب القبور از عايشه نقل مي كند كه رسول خدا ( ص ) فرمود : « هر كس به زيارت قبر برادر مؤمنش رود و نزد قبرش بنشيند ، مرده با او انس مي گيرد ، و جواب سلامش را مي دهد تا هنگامي كه برخيزد و برود » (15)
6 ـ هم چنين از ابي هريره نقل شده است كه پيامبراكرم ( ص ) فرمود : هر كس بر قبرشخصي عبور كرده و بر صاحب آن درود فرستد ، صاحب قبر ، او را شناخته و سلامش را جواب مي دهد(16)
7 ـ بيهقي از سعيد بن مسيّب نقل مي كند : ما با علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) داخل قبرستان مدينه شديم . حضرت ( عليه السلام ) ندا داد : اي اهل قبرستان ! سلام و رحمت خدا بر شما باد ، از خبرهاي خود بر ما مي گوييد يا ما شما را خبر دهيم ؟ سعيد مي گويد : صدايي شنيديم كه در جواب مي گويد : « و عليكم السلام و رحمة الله و بركاته يا اميرالمؤمنين » خبر ده ما را از آنچه اتفاق افتاد . حضرت ( عليه السلام ) فرمود : اما زنان شما به همسري ديگران در آمدند ، اموال شما تقسيم شد ، و اولاد شما نيز در زمره ايتام در آمدند . ساختمانهايي كه بنا كرديد دشمنانتان در آنها ساكن شدند . اين خبرهايي است كه نزد ماست ، خبرهايي كه نزد شماست چيست ؟ سعيد مي گويد : مرده اي به صدا درآمد و گفت : هر آينه كفن ها پاره شد ، موها ريخت ، پوست ها از بدن جدا شد ، حدقه ها بر صورت ها ريخت و از بيني ها چرك بيرون آمد . آنچه را فرستاده بوديم يافتيم ، و آنچه را به جا گذارديم خسارت ديديم . . .(17)
8 ـ بخاري و مسلم نقل كرده اند : هر گاه مرده داخل قبرگذارده شود صداي كفش تشييع كنندگان رامي شنود(18)
9 ـ ابو هريره مي گويد : پيامبر ( ص ) هر گاه به قبرستان مي رفت با اهل قبور اين چنين سخن مي گفت : السلام عليكم اهل الديار من المؤمنين و المسلمين ،وانّا ان شاء الله بكم لاحقون ، اسأل الله لنا و لكم العافية (19)
شيخ محمود شلتوت مي گويد : « آنچه از آثار ديني استفاده مي شود اين كه هنگام خروج روح از بدن ، مرگ حاصل مي شود و او در حالي كه داراي ادراك است باقي مي ماند ؛ كسي كه بر او درود مي فرستد مي شنود ، زائرين قبرش را مي شناسد و لذت نعمت ها و درد عذاب را در عالم برزخ درك مي كند . »(20)
10- در صحيح مسلم از ابو سعيد خدرى و ابو هريره از شخص پيامبر ص نقل شده كه فرمود:
لقنوا موتاكم لا اله الا اللَّه:” مردگان خود را تلقين لا اله الا اللَّه كنيد".(21)
11- در” نهج البلاغه” نيز به مساله بر قرار ساختن ارتباط با ارواح مردگان اشاره شده است كه على (عليه السلام) با ارواح مؤمنانى كه در قبرستان پشت كوفه بودند سخن گفت. (22)
شيخ الاسلام عزّالدين بن عبدالسلام در فتاواي خود مي گويد : « ظاهر اين است كه ميّت زائر خود را مي شناسد ، زيرا ما امر شده ايم به سلام بر او ، و شارع امر نمي كند به خطاب كسي كه نمي شنود . . . » (23)
ابن قيم جوزي در بحثي در اين باره كه آيا مردگان زيارت افراد زنده را درك مي كنند ؟ مي گويد : « همين كه كسي به زيارت ميت مي آيد مي گويند زائر ؛ اين خود دليل بر اين است كه مرده زائر را مي شناسد ، زيرا اگر او را نشناسد به زيارت كننده ، زائر گفته نمي شود » (24)
مرگ نه تنها پايان زندگي نيست، بلكه تولّد ثانوي و گسترش حيات است، «وَالنَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبِهُوا; مردم خوابند هنگامي كه مردند بيدار مي شوند»(25)
پي نوشت
1.مفاتيح الغيب ، ج 4 ، ص 149
2. سوره فجر، آيات 27 ـ0 3
3. سوره واقعه، آيات 83/84
4. سوره اعراف ، آيات 78 ـ 79
5. سوره اعراف، آيات 91 ـ 93
6.سوره زخرف ، آيه 45
7. سوره زمر ، آيه42
8. سوره آل عمران ، آيه169
9. سوره نساء،آيه 69
10. صحيح بخاري ، ج 5 ، ص76 ـ 77 ، باب قتل ابي جهل
11.فتح الباري ج3 ص 206، ، باب الميّت يسمع خفق النعال
12. كنزالعمال ، ج 16 ، ص 619 ـ 620 ، رقم 46080
13. الروح ، ص 5 . (المسألة الأولى وهي هل تعرف الأموات زيارة الأحياء وسلامهم أم لا قال
14. الروح ، ص 9
15.الروح ص5 و القبور ص5
16.فيض القدير ، ج 5 ، ص 487
17. موسي محمّد علي ، حقيقة التوسل و الوسيله ، ص 242)
18.فتح الباري ، ج 3 ، ص 206 . (باب الميت يسمع خفق النعال)
19.تلخيص الحبير ، ج 2 ، ص 314 . كتاب الجنائز
20. شلتوت الفتاوي ، ص 19 .
21. صحيح مسلم” كتاب الجنائز حديث 2162 و 2164 (جلد 3 صفحه 37)
22.نهج البلاغه حكمت130(محمد دشتي )
23.فتاوي شيخ الاسلام عزالدين بن عبدالسلام ، ص 431
24. الروح ، ص 8
25. عوالي اللئالي، جلد 4، صفحه 73